جک ترکی ولری وغضنفری

1_وقتی خداوند لر را آفرید فرشتگان جمع شدند به خدا گفتند: سجده کنیم ؟ گفت نه سنگ دستشه فرار کنین


2_تفکر عمیق لر: اگر ادیسون نبود باید در تاریکی تلوزیون تماشا می کردیم.


3_گیوه چیست !؟ کفشی است که غضنفر به علت تشخیص ندادن پای چپ و راستش میپوشد !


4_زن غضنفر: بازم جلو جمع به من گفتی احمق؟ غضنفر : ببخشید عزیزم! نمی دونستم این راز باید فقط بین من و تو باقی بمونه!!


5_ترکه میره کتابخونه کتابشو پس بده ، کتابدار ازش می پرسه کتاب چطور بود ؟ ترکه میگه : شخصیت زیاد داشت ولی داستان و محتوا نداشت ! کتابدار میگه : ای بابا ، دفتر تلفن من دست تو چیکار می کن


6_دفترچه خاطرات غضنفر : خیلی فقیر بودیم ،هیچ پولی نداشتیم ، مادرم قادر به زاییدن من نبود ، در یک شب آفتابی خاله ام مرا زایید




7_به غضنفر میگن : بابات مُرد ، زود بیا خونه ، غضنفر میگه : دروغ میگین یه اتفاقی افتاده نمی خواهید به من نمی گید !!!

8_یارو میره خارج. میگن : اسمت چیه ؟ میگه : SUN OF GOD BETWEEN TWO WATER OF ORIGINAL میگن : یعنی چی؟ میگه : شمس الله میاندوآبی اصل